سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیش نوشت :

این نوشته بار فرهنگی داره نه سیاسی !
مفهوم این نوشته اینه که ؛ آن چه امروزه به درد جامعه ی ما می خوره عناوین و القاب نیست ، تخصص و تعهد و همت و تلاش است .

اگر احیانا دکتر و مهندس و فیلسوف و استاد و حاجی و ... هستید ، به خود نگیرید مخاطب این متن شما نیستید.

با من بی فرهنگه !!! منی که اگه خواستگار دختری مهندس و دکتر و استاد و دانشجو باشه خوشحال میشم و بدون هیچ شناختی تاییدش می کنم و میگم مبارکه !
ولی اگه سیکل ، دیپلم ، یا دیپلم ردی باشه ، میگم ؛ عجله نکن !!

متاسفانه در جامعه ی ما این القاب است که به دیگران شخصیت و بها میدهد نه ارزش ها و باورها !

  و اما آن یکی ...

  اداره ی کوچکی با یک مدیر نالایق را در نظر بگیرید ؛ کارمندان این مجموعه سه دسته اند :

1- اقلیتی که به ناکار آمدی و بی کفایتی مدیر واقفند و هر چه فریاد می زنند ره به جایی نمی برند .
2- اقلیت دیگری که بادمجان دور قاب چین و دستمال به دست اند و این قدر مدح و ثنا می کنند که طرف باورش میشه و هوا برش می داره .
3- اکثریت نادانی که همواره رام و مطیع هر مسلکی هستند .مثل خر عصاری چشم شون را بستند و تمام روز را حول محوری می چرخند بدون این که در پایان روز جاده ای را به آخر رسانده باشند.

*********    **********     ***********          **********          **********          
ما نمی دانیم پروفسور به چه کسی اطلاق می‌شود و حتی نمی‌دانیم چگونه نوشته می‌شود اما باز هم با استفاده از عناوین استاد ، دکتر و پروفسور سعی در ساختن قهرمان برای خودمان هستیم.

ما چیزی به نام دکتر آلبرت اینشتین نداریم، استاد ولفگانگ موتزارت تا به حال به گوشمان نخورده است.
دکتر استیفن هاوکینگ هم ترکیب مسخره‌ای به نظر می‌رسد.

می‌دانید چرا؟
چون این انسان‌ها با این عناوین تعریف نشده‌اند.
موتزارت را همه جهان با سمفونی‌های بی‌نظیرش می‌شناسند. آلبرت اینشتین و ایزاک نیوتن مترادف علم فیزیک هستند و استیفن هاوکینگ هم نیازی به تذکر “دکتر” پیش از اسمش ندارد.

اما ما دکتر محمد اصفهانی را داریم که خواننده است !
دکتر محمود احمدی‌نژاد را داریم که همه کاره است و متخصص مدیریت جهانی زاده شده است !
مهندس علی آبادی را داریم که در ورزش همه فن حریف است ! و . . .
و آخری هم اسم این کوچه است که من تا به حال نشنیده بودم: “پروفسور دکتر” محمود حسابی!

این عناوین برای کسانی است که اگر این عناوین را از پشت اسمشان برداریم هیچ نیستند. مردم ما کاری به اینکه علی دایی با لیسانس متالورژی دانشگاه شریف چه گلی به سر صنعت این مملکت زده  ندارند ، فقط برایشان مهم است که علی دایی مهندس است، از کجا؟ از دانشگاه صنعتی شریف! پس فوتبالیست لایقی است، چرا ؟ چون مهندس است!

در چنین مملکتی و با چنین مردمی ، اگر افرادی مثل علی کردان ، همه ی آبروی داشته و نداشته‌شان را می‌دهند تا یک “ورق پاره” با مهر دانشگاه آکسفورد بگیرند نباید تعجب کرد. چون من و شما برایمان همان ورق مهم است !

تشنگان این عناوین هم پایان ناپذیرند، آن یکی حاجی است و این یکی دکتر. دیگری استاد است و آن یکی مهندس و آن یکی حضرت آیت ا ...

 عناوینی برای جمیع ملت ایران هم وجود دارد : باهوش ترین مردم دنیا ! با “فرهنگ” ترین مردم جهان!
نویسندگان منشور حقوق بشر و…!!!

اما اینکه دکتر‌ها و مهندس‌ها و اساتید در کجای کاروان پر شتاب علم و فرهنگ جهان قرار دارند
چیزی است که یا درباره آن سکوت می‌کنیم و یا دروغ می‌گوییم! مهم آن پیشوند است !
 
اوریانا فالاچی در یک مصاحبه از وینستون چرچیل سوال می کند:
آقای نخست وزیر، شما چرا برای ایجاد یک دولت استعماری و دست نشانده به آنسوی اقیانوس هند می روید و دولت هند شرقی را بوجود می آورید ، اما این کار را نمی توانید در بیخ گوش خودتان یعنی در ایرلند که سالهاست با شما در جنگ و ستیز است انجام دهید؟

وینستون چرچیل بعد از اندکی تامل پاسخ می دهد:

برای انجام این کار به دو ابزار مهم احتیاج هست که این دو ابزار مهم را در ایرلند دراختیار نداریم.

خبرنگار سوال می کند این دو ابزار چیست؟

چرچیل در پاسخ می گوید!
                                     اکثریت نادان و اقلیت خائن

منبع : اینترنت


نوشته شده در  سه شنبه 90/7/26ساعت  1:11 عصر  توسط بهار 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بهار هفت ساله شد!
حسین پناهی
[عناوین آرشیوشده]
 
  • کلمات کلیدی :